اقلیم و کشاورزی
مهنا جوانمردی؛ مریم محمد رضایی؛ مژگان یاراحمدی؛ عباس راهدان
چکیده
آشکارسازی از نظر آماری، فرآیندی است برای نمایان ساختن تغییرات معنیداری که نتوان آنها را به تغییرات طبیعی مربوط دانست. بخش کشاورزی وابستگی شدیدی به پارامترهای اقلیمی دما و بارش دارد بنابراین با شدت و سرعت بیشتری نسبت به تغییرپذیریهای اقلیمی واکنش نشان میدهد. تغییرات اقلیمی میتواند در مدت زمان طولانی بر نوع کشت و کشاورزی یک ...
بیشتر
آشکارسازی از نظر آماری، فرآیندی است برای نمایان ساختن تغییرات معنیداری که نتوان آنها را به تغییرات طبیعی مربوط دانست. بخش کشاورزی وابستگی شدیدی به پارامترهای اقلیمی دما و بارش دارد بنابراین با شدت و سرعت بیشتری نسبت به تغییرپذیریهای اقلیمی واکنش نشان میدهد. تغییرات اقلیمی میتواند در مدت زمان طولانی بر نوع کشت و کشاورزی یک منطقه نیز تأثیر بگذارد. برای اینکه بتوان کمیت و کیفیت تولیدات کشاورزی را در استان گلستان افزایش داد، نیازمند مطالعه پیشینه اقلیمی در استان گلستان و رژیمهای بارش و دمای آن طی دوره زمانی طولانی (حداقل 25 سال) هستیم تا بتوانیم روند تغییرات را بررسی کنیم. بنابراین برای بدست آوردن تیپهای کشت زمستانه و تابستانه مناسب برای استان گلستان از روش منکندال و پاپاداکیست بر روی دادههای اماری ایستگاه های هواشناسی استان استفاده گردید.برای این منظور دادههای اقلیمی مورد استفاده در این پژوهش شامل دادههای میانگین حداقل، حداکثر و متوسط دمای ماهانه، میانگین حداقل و حداکثر مطلق دمای ماهانه، متوسط سالانه دما و بارش 9 ایستگاه استان گلستان در بازه زمانی (2018-1990) است که از سازمان هواشناسی کشور تهیه گردید. نتایج حاصل از تحلیلهای آماری نشان داد که تغییرات بارزی در نوع الگوی کشت منطقه طی دوره زمانی مورد مطالعه (2017-1990) صورت نگرفته که دلیل این رویداد با توجه به آستانههای دمایی تعریف شده مدل پاپاداکیس قابل توجیه است. به عنوان مثال الگوی غالب زمستانه جو دو سر بود که لازمه کشت محصول این است که میانگین حداکثر دمای سردترین ماه سال بیش از ۱۰ درجه سلسیوس باشد از آنجایی که آستانهی دمایی مذکور در طول دوره آماری در منطقه مشاهده گردید، بنابراین نوع کشت در این مدت ثابت بوده که با توجه به شرایط روند افزایشی دما، در آینده نیز کشت این محصول وجود خواهد داشت. همچنین حاکمیت دماهای حداکثر بالای ۲۰ و ۲۵ درجه سلسیوس در منطقه و طولانی بودن فصل عاری از یخبندان، دلیلی برای ثابت بودن تیپهای غالب تابستانه در این استان میباشد.
اقلیم و کشاورزی
ابراهیم مرادی؛ حمیدرضا مبصر؛ احمد مهربان؛ حمیدرضا گنجعلی
چکیده
تضمین امنیت غذایی و معیشت کشاورزی مستلزم نگرشی جامع و سیستماتیک با هدف استفاده پایدار و مدیریت منابع طبیعی از طریق توسعه و انطباق تکنولوژی کشاورزی است. کنجد از مهمترین دانههای روغنی میباشد. با توجه به اهمیت راهبردی آن تعیین مناطق مناسب با در نظر گرفتن پارامترهای اقلیمی و خاک، یکی از بهترین راه حل در تولید پایدار محسوب میگردد. ...
بیشتر
تضمین امنیت غذایی و معیشت کشاورزی مستلزم نگرشی جامع و سیستماتیک با هدف استفاده پایدار و مدیریت منابع طبیعی از طریق توسعه و انطباق تکنولوژی کشاورزی است. کنجد از مهمترین دانههای روغنی میباشد. با توجه به اهمیت راهبردی آن تعیین مناطق مناسب با در نظر گرفتن پارامترهای اقلیمی و خاک، یکی از بهترین راه حل در تولید پایدار محسوب میگردد. بنابراین، هدف از این مطالعه پهنهبندی توان اکولوژیک کشاورزی 6 شهرستان (هیرمند، زابل، زاهدان، زهک، هامون و نیمروز) در شمال و مرکز استان سیستانوبلوچستان جهت کشت کنجد با استفاده از پارامترهای اقلیمی و خاک میباشد. در این مطالعه برای پهنهبندی کشت کنجد مجموعا از 16 معیار مکانی (دمای مطلوب، مجموعه دمایی، دمای کمینه، دمای بیشینه، بارش، شیب، ارتفاع، ماده آلی، شوری خاک، pH و میزان عناصر غذایی در خاک شامل نیتروژن، فسفر، پتاسیم، آهن و روی) استفاده شده است. برای به دست آوردن وزن معیارها از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، از منطق بولین جهت کلاسبندی معیارها به دو کلاس مناسب و نامناسب و از روش ترکیب خطی وزنی (WLC) جهت به دست آوردن نقشه پهنهبندی استفاده شده است. نتایج نشان داد که در بین معیارهای انتخاب شده جهت تهیه نقشه کشت کنجد معیارهای بارش متوسط و دمای کمینه به ترتیب دارای بیشترین و کمترین وزن میباشند. نتایج نقشه نهایی تناسب جهت کشت کنجد در منطقه مورد مطالعه نشان داد که بیشترین درصد مساحت متعلق به کلاس خیلی نامناسب (616/0) و کمترین درصد متعلق به کلاس خیلی مناسب (016/0) میباشد. همچنین، نتایج درصد مساحت کلاسهای مختلف به تفکیک هر شهرستان برای کشت کنجد نشان داد که در بین شهرستانهای مورد مطالعه، شهرستان زاهدان دارای مساحت بیشتری در کلاس خیلی مناسب نسبت به سایر شهرستانها میباشد. نتایج عملکردی کنجد در مناطق مورد مطالعه، با نتایح حاصله از تحقیق تطابق داشت.
اقلیم و کشاورزی
یدالله پورشنبه؛ اسداله خورانی؛ لیلا جعفری
چکیده
کشور ایران جزء مناطق خشک و نیمهخشک دنیا محسوب میشود که حدود 65 تا 70 درصد اراضی زیر کشت محصولات عمده زراعی به گندم تعلق دارد. در این پژوهش بهمنظور پیشیابی اثر تغییر اقلیم بر عملکرد گندم پاییزه (آبی) جیرفت ابتدا به منظور شبیهسازی عملکرد گندم پاییزه از مدل گیاهی آکواکراپ استفاده شده است. سپس برای آشکار سازی تغییرات متغیرهای اقلیمی ...
بیشتر
کشور ایران جزء مناطق خشک و نیمهخشک دنیا محسوب میشود که حدود 65 تا 70 درصد اراضی زیر کشت محصولات عمده زراعی به گندم تعلق دارد. در این پژوهش بهمنظور پیشیابی اثر تغییر اقلیم بر عملکرد گندم پاییزه (آبی) جیرفت ابتدا به منظور شبیهسازی عملکرد گندم پاییزه از مدل گیاهی آکواکراپ استفاده شده است. سپس برای آشکار سازی تغییرات متغیرهای اقلیمی طی سالهای 2020 تا 2098 از 17 مدل گردش عمومی جوّ از سری مدلهای CMIP5 تحت سناریوهای واداشت تابشی RCP4.5 و RCP8.5 استفاده شده است. خروجی این مدلها بر اساس ابزار مولد اقلیم MarkSimGCM ریزگردانی شده است. ارزیابی دقت مدل AquaCrop در شبیهسازی عملکرد گندم طی دوره پایه (1990-2016) نسبت به عملکرد مشاهدهشده نشان دهنده دقت مطلوب این مدل با میزان ضرایب R2، MAE، RMSE و MAPE 7/0، 203، 237 و 43/11 درصد بوده است. نتایج پیشبینی عملکرد گندم طی دوره آتی نشان داد که تحت هر دو سناریو افزایش خواهد یافت که میانگین افزایش عملکرد طی دوره آتی نسبت به دوره پایه برای RCP4.5 75 و برای RCP8.5 91 کیلوگرم در هکتار خواهد بود. دلیل افزایش عملکرد این محصول کاهش دمای حداقل و حداکثر طی دوره آتی بخصوص در زمان انتهایی رشد گندم و کاهش تنش گرمایی است.